عضلاتی که بیشتر دچار این حالت می شوند، عضلات اطراف ستون مهره ها و عضلات گردن هستند. در این حالت عضله نسبت به لمس دردناک و حساس می شود و به همین خاطر فرد نمی تواند مثل قبل، بدن خود را حرکت دهد.
تقریبا همه آدم ها در طول زندگی خود گرفتگی عضلانی را تجربه می کنند.
اطلاعات اثبات شده چندانی وجود ندارند که نشان دهند، شکستن مفاصل طبق عادت، نهایتا موجب آرتریت آن ها می شود، اما در عوض اثبات شده است که با تحت کشش قرار دادن مفاصل، بافت های اطراف مفصل مانند عضلات، رباط ها و تاندون ها آسیب می بینند و در نتیجه در طولانی مدت امکان انجام حرکات ظریف از فرد سلب می شود. از طرف دیگر، آسیب بافت های اطراف مفصل، دامنه حرکت آن را به طور غیرطبیعی افزایش می دهد و احتمال در رفتگی آن را زیاد می کند.
آنچه امروز به عنوان قولنج می شناسیم، بیشتر از آن که نام بیماری خاصی باشد، یک شکایت مبهم است. قدیم ترها به درد و کشیدگی در هر قسمت از بدن قولنج می گفتند، اما چیزی که امروزه بیشتر به کار می رود «قولنج عضلانی» است. البته قولنج عضلانی هم نشانه یک بیماری خاص نیست، طوری که گاهی علت آن گرفتگی و اسپاسم ناگهانی و دردناک گروهی از عضلات بدن است.مضرات شکستن قولنج
عضلاتی که بیشتر دچار این حالت می شوند، عضلات اطراف ستون مهره ها و عضلات گردن هستند. در این حال عضله نسبت به لمس دردناک و حساس می شود و به همین خاطر فرد نمی تواندمثل قبل، بدن خود را حرکت دهد. تقریبا همه آدم ها در طول زندگی خود گرفتگی عضلانی را تجربه می کنند.
اسپاسم های عضلانی می توانند به علت:
کم آبی پس از انجام ورزش های سنگین، استفاده زیاد و طولانی مدت از عضلات، آسیب های جسمی و همچنین کمبود بعضی مواد معدنی مثل منیزیم و کلسیم رخ دهند. علاوه بر این، اسپاسم عضلانی می تواند نشانه ای از یک بیماری اعصاب و روان باشد، مخصوصا اگر به طور متناوب و در شرایط خاص تکرار شود. هر چند اسپاسم عضلانی در اغلب اوقات ناشی از علل چندان خطرناکی نیست، اما در صورت تکرار باید وجود آسیب های مغزی، فشار روی نخاع در ستون فقرات و حتی بیماری هایی چون ام. اس را از نظر دور نداشت.
این صدا از کجا می آید؟
تمام آنچه ما از قولنج می شناسیم، به گرفتگی های عضلانی ختم نمی شود. در حقیقت بیشتر اوقات، قولنج را با صدای شکستن قولنج می شناسیم، اما این صدا از کجا می آید؟ و چرا ما از شنیدن آن احساس لذت و راحتی می کنیم؟
اولین بار در سال 1971 دو دانشمند آلمانی، پس از وارد آوردن یک نیروی کششی به مفصل بین انگشت و کف دست، تشکیل حباب های گازی را در مفصل اثبات کردند. مفاصل بدن ما به وسیله یک بافت پوششی احاطه شده اند که به آن کپسول مفصلی می گوییم. در داخل این کپسول، مایعی وجود دارد که با ایجاد حالت لغزندگی، باعث حرکت آسان تر استخوان ها در کنار هم می شود.
مواد معدنی و گازهای گوناگونی در این مایع محلول هستند. حرکات مفصلی در طی فعالیت های معمول بدنی، موجب افزایش حجم مفصل و کاهش فشار مایع مفصلی می شود. کاهش فشار باعث یک حالت مکش در داخل فضای مفصل شده و گازهای محلول در مایع به صورت حباب در می آیند. ایجاد این حباب ها باعث تحریک گیرنده های عصبی داخل مفصل می شود و به این ترتیب، مغز از ایجاد یک حالت غیرطبیعی در مفصل اطلاع پیدا می کند.
حال می توان فهمید که چرا ما پس از مدتی فعالیت، دوست داریم قولنج مفاصل خود را بشکنیم. در حقیقت ما به طور ناخودآگاه تلاش می کنیم پیام ناراحت کننده ای را که از مفاصل به مغزمان فرستاده شده است، رفع کنیم.
به این ترتیب با کشش مفاصل خود در حداکثر دامنه حرکت آن ها (شکستن قولنج) سعی می کنیم که این حباب گازی را بترکانیم و وقتی حباب گازی ترکید، همان صدای معروف و خوشایند شنیده می شود. به خاطر فرآیند تشکیل حباب است که پس از شکستن قولنج و یا همان ترکاندن حباب، تا مدتی با هر حرکتی هم، هیچ صدایی از مفصل ما بیرون نمی آید، چون تشکیل دوباره حباب نیازمند گذشت زمان است.مضرات شکستن قولنج