آنچه در این مقاله از مجله خبری نیوست می خوانید
خیالبافی و خیال پردازی و تاثیر آن بر روحیه افراد خوب است یا بد
خیالبافی و خیال پردازی
خیالبافی، خوب یا بد !؟
? تحقیقات بیان می کند خیال پردازی می تواند ما را غم زده کند !
?اما چند دقیقه ای آزاد کردن تعمدی خود از زمان و مکان می تواند ما را به فرد پربازده تر و خلاق تری تبدیل کند.
▫️برای مثال، در تحقیقی معلوم شد اگر در حین انجام یک کار دشوار، ۱۲ دقیقه ای ذهن خود را آزاد بگذاریم، این کار می تواند به ما کمک کند بعد از برگشتن به سر کار خود، به یک راه حل برسیم.
خیالبافی از دیدی همان رؤیاست زیرا شخص اعمال را در پندار انجام می دهد و در عالم خیال زمینه را برای رفع موانع و ناراحتی فراهم می آورد. محرک فرد در عالم رؤیا اغلب تمایلات و آرزوهای ارضا نشده اند و در عالم خیالبافی هم همین حالت وجود دارد.دنیای تخیل و رؤیا برای افراد زیبا، غنی و پرمعنی است و تازه های آن برای فرد به قدری قابل وصولند که آدمی می تواند با چشم بر روی هم نهادن و با کوچکترین احساس ناکامی و اضطراب آن عالم را برای خود پدید آورده و محسوس نماید.
فرق آن با رؤیا این است که رؤیا در خواب است و خیالبافی در بیداری. افراد خیالباف در بیداری، با آزاد گذاردن ذهن از عالم واقع دور شده و با آن فاصله می گیرند. چیزهای غیر قابل وصول را در دسترس خود می بینند. اینان در بین خواب و بیداری هستند و صورت ها طبق قانون تداعی معانی یکی پس از دیگری، بدون نظم و ترتیب و رابطه منطقی پدید می آیند و می روند.
آری، خیالبافی نوعی رؤیا در بیداری است که برای ارضای تخیلی آرزوها و امیال ناکام مانده فعالیت می کند، آنچه در این مسیر عارض ذهن او می شود آن را واقعی پنداشته و در عین آگاهی از غیر واقعی بودن آن خوش است.
فـــــواید خیالبافــــــــی
بر خلاف اندیشه شایع خیالبافی و خیال پردازی در مواردی می تواند مفید باشد تا حدی که عده ای آن را عادت بد و یا نشانه اختلال هیجانی نمی دانند و معتقدند حالت عادی هشیاری است. فواید آن: خیالبافی و خیال پردازی
ــ پاره ای از تمایلات او ارضا شده تلقی می شود و زمینه برای تخلیه هیجانات فراهم است.
ــ گاهی کودک در سایه خیالبافی خود را به لذایذ می کشاند و خود را به هدف رسیده تلقی می کند.
ــ خیالبافی گاهی به کودک آرامش و سکون می دهد زیرا عالم خیال محدودیتی ندارد و آدمی در پرواز خیال خود را اقناع می کند مثلا” خود را در خلال جشن و برنامه حاضر می بیند.
ــ خیالبافی بهانه ای است برای کاهش اضطراب و ظاهر کردن احساس حقیقی و رفع تعارض.
ــ وسیله خوبی برای گذراندن وقت برای کودک است و زمان آن برای طفل لذت بخش است.
ــ عامل نجات از رنج و آلام و احساس بی کفایتی است.
ــ اگر جهت پیدا کنند شاعران و نویسندگان خوبی می شوند و آثار خلاقه از خود بروز می دهند.
ــ در حل عقده های روانی کمک کار خوبی برای کودک است.
یک ذهن بزرگ، در حواشی افکار بسیار زیادی پرسه میزند
کاملاً منطقی است. اگر مغز شما نمیتواند بیش از ۱۵ دقیقه روی یک مسئلهی خاص متمرکز بماند، شما به چیزی بیش از زمزمههای مسئول حسابداری اداره نیاز دارید تا از خیالات خود بیرون بیایید. بااینحال تیم شوماخر برای اثبات رابطهی هوش عاطفی و خیالپردازی، تحقیقات بیشتری انجام داد.
آنها مغز ۱۰۰ نفر از داوطلبان را با دستگاه MRI اسکن کردند. در مرحلهی اول، از داوطلبان خواسته شد روی یک نقطهی خاص متمرکز شوند تا محققان متوجه شوند مغز آنها در حالت استراحت، چگونه عمل میکند. آنها همچنین هوش موضوعی و خلاقیت این افراد را ارزیابی کردند و از آنها پرسیدند که هرروز چه میزان سرگردانی ذهنی تجربه میکنند.
محققان دریافتند که هوش و خلاقیت بالای این افراد، با خیالپردازی آنها رابطهای مستقیم دارد. اما وقتی به جواب اسکنهای MRI نگاه میکنیم، این نتایج جالبتر هم میشود: افراد خیالپرداز نهتنها در تست IQ بهتر عمل میکنند، بلکه در اسکنها نیز مغز آنها کاراتر نشان داده میشود.
دادههای بیشتر محققان را به این باور رساند که بسیاری از سرگردانیهای ذهنی، نتیجهی بیتوجهی افراد نیست؛ بلکه به این علت است که افراد باهوش برای درک رخدادهای اطرافشان، به توجه کمتری نیاز دارند. به همین دلیل آنها ظرفیت ذهنی مازاد خود را صرف امور دیگری نظیر برنامهریزی برای تعطیلات یا رؤیاپردازی در مورد ایدهی یک کسبوکار جدید میکنند. خیالبافی و خیال پردازی
شوماخر اظهار داشت:
اغلب مردم خیالپردازی یا سرگردانی ذهنی را بهعنوان پدیدهای منفی در نظر میگیرند. شما سعی میکنید به موضوعی توجه کنید و نمیتوانید. دادههای ما نشان میدهد که این موضوع همیشه درست نیست. اغلب این افراد مغز کارآمدتری دارند.
شاید این یافتهها یادآور فیلمهایی باشد که در آنها یک پروفسور نابغه در افکار خود غوطهور شده است؛ ولی هنگامیکه به کمک او نیاز پیدا میکنند، به دنیای واقعیت بازمیگردد.
بنابراین دفعهی بعد که مسئول حسابداری یا رئیستان به شما یادآوری میکند که در یک جلسهی کاری خستهکننده، روی موضوع مورد بحث متمرکز نبودهاید، ناراحت نشوید. عدم تمرکز نشاندهندهی بیتوجهی نیست بلکه شاید مؤید هوش بالای شما باشد.
زیانهـــــــای آن
اگر خیالبافی به افراط کشیده شود و از مرز خارج شود دارای عوارض و زیانهائی است که ذکر و بررسی همه آنها در این بحث میسر نیست خیالبافی برای جسم و زیست انسان زیان بخش و عارضه ساز است آنچه با رعایت اختصار در این مقاله قابل ذکر است به قرار زیرند:
در جنبـــه بـــدن:
افراد خیالباف در جنبه بدن زیانهائی می بینند از جمله اینکه:
ــ از فعالیت های بدنی عقب می افتند زیرا بی تحرک در جائی می نشینند و در عالم انزوای خویشند و از حرکت و جنب و جوش دور می مانند.
ــ بازی و حرکت که در رشد افراد شدیدا” مؤثر است در آنها وجود ندارد و حتی حال و هوای بازی با دیگران را ندارند.
در جنبـــه روانــــــی:
خیالبافی در افراد این اشکال را دارد که آدمی را در سیلابی از فکر و خیال رها کرده و امکان تمرکز و دقت و بکارگیری اراده را از او سلب می نماید و این امر تا حدی به پیش می رود که زمینه ساز برخی از بیماریهای خیالی می شود. خیالبافی هر چند مفید باشد باز هم یک حالت ناسالم به حساب می آید. زیرا افراد را به توهم کشانده و از واقعیت دورش می کند. انرژی روانی در سایه آن رو به کاهش می گذارد و به جای بکارگیری تدبیر جهت حل مسائل نوعی ارضاء مجازی برای آنها پدید می آورد. خیالبافی قدرت تمرکز دقت افراد را می ستاند قوای دفاعی را تهدید و مسموم می کند .
در حیــــات اجتماعـــــی:
بزرگترین خطر خیالبافی این است که طفل را از دنیای واقع دور می سازد از زندگی روزمره برکنارش می نماید و چنین کسی از روبرو شدن با زندگی و مبارزه با مشکلات آن عاجز و هراسان است و عقب نشینی او بیشتر می شود. زندگی در خیال آدمی را از انطباق اجتماعی دور می دارد، با مردم رابطه ای اندیشیده ندارند دل را به ارضای بدلی خوش دارند و حتی روابط ممکن است کینه توزانه و خصمانه باشد و این خود زیان دیگری برای افراد مبتلا است.
خیالباف قدرت و نیروی خود را صرف خیالبافی می کند، در نتیجه توان آن را ندارد و یا نمی کوشد برای خواسته های خود اندیشیده و آنها را جامه عمل بپوشاند. در برابر عقاید مختلف می ماند و توان دفاع از فکر خود را پیدا نمی کند. در نتیجه با همه لذتی که از این امر برای او حاصل می شود باید آن را از خطرناکترین حالات برای افراد به حساب آورد.
خطــــر تداوم آن
خیالبافی تا سنین 4 سالگی امری عادی است و طفل را در دنیائی که برای خود ساخته سرگرم می دارد تا حدی که او گمان دارد در عالم واقع و حقیقت است. در ضمن این حالت برای او نوعی مکانیسم دفاعی است که در کاهش اضطراب و رهائی او در واقعیت های رنج آور مؤثر است. ولی ادامه آن اندیشه و تعقل کودک و درک رابطه علت و معلولی او را از کار می اندازد و از توجه به واقعیت دور می دارد. همین امور باعث می شوند که او بعدها در اجرای وظایف و تطابق خود با شرایط جامعه و قبول مسئولیت وامانده شود. تداوم خیالبافی زمینه را برای بروز بیماری اسکیزوفرنی در کودکان فراهم می سازد و این امر همچنان در فرد ریشه دار شده و در سنین بعدی برای او گرفتاری می سازد. او را چنان در رؤیا فرو می برد که از جهان واقعی دور مانده و نمی تواند پابه پای رشد به پیش رود.
علـــــــل و عـــــــوامل آن
اینکه چه انگیزه ها و عواملی سبب می شوند که خیالبافی در کودکان پدید آمده و پا بگیرند از عوامل متعددی باید نام برد که به ظاهر چیزهای مهمی نیستند ولی در عمل برای کودک سرنوشت سازند. آن عوامل بسیار و از آن جمله اند:
محـــــرومیتها:
کودکانی که در مسیر رشد دچار محرومیت های شدید شده و راهی برای نجات نیافتند ممکن است دچار این وضع شوند. چه بسیارند کودکانی که در زندگی دچار ناکامی هائی سخت شده اند، خواهش و آرزوئی داشته و برآورده نشده اند، و در نتیجه از این حالت سر در آورده اند. کودکانی که در خردسالگی از غذا محروم مانده اند، طعم امنیت را نچشیده اند و شاهد غذا و امنیت دیگران بوده اند در عالم خیال برای خود سفره گستردند و امنیت ساختند. انسان ناکام برای رهائی از فشارها و تنش های روانی و نجات از اضطراب به این مکانیسم دفاعی پناه می برد.
شکستهــــا:
کودکانی که در مسیر زندگی و رشد دچار شکست و ناکامی شده اند، و مزه تلخ آن را چشیده اند و یا در سر راه رشد خود سرخوردگی هائی پیدا کرده و نتوانسته اند آن را در ذهن خود حل و توجیه کنند دچار همین وضع و موقعیت شده اند. در حقیقت شکست هم جلوه ای از محرومیت و ناکامی است.
عامــــل فقـــــــر:
ناداری که جلوه تام و مهم محرومیت از امکانات است خود از عوامل نگران کننده ای است. کودکانی که لباس ندارند ، از پول توجیبی محروم اند، و یا اسباب بازی، خوردنی و آجیل و … ندارند در ذهن خود قصرهای طلائی می سازند، در تن خود لباس های زیبا و گران قیمت می بینند و از این طریق خود را تسکین می بخشند.
عامـــــل حســــادت:
که آن هم جلوه ای از احساس محرومیت از محبت است که به صورت بدخواهی بروز می کند. آنها در شرایطی قرار می گیرند که محبت و امنیت خود را غارت شده می یابند و در عین حال توان مقابله با آن را ندارند. عدم توان و قلت تجارب و گاهی نازپروردگی بر آن دامن زده و کودک را به خیالبافی و رؤیا می کشانند.
احســـــاس حقــــارت:
کودکانی هستند که دائما” در معرض مقایسه ها هستند و از اینکه نمی توانند با دیگران رقابت کرده و یا بر مشکلات فائق آیند احساس حقارت می کنند. نگرانی های ناشی از آن چنان کودک را احاطه می کند که تمام زندگی او را تحت الشعاع قرار می دهد. او به عالم خیال پناه می برد تا در آن عالم خود را قدرتمند احساس کند. ممکن است این احساس حقارت ناشی از سرزنش و طرد افراطی والدین فرزندان خود را به خاطر جنس باشد و کودک حساب کند که مورد اعتناء نیست و بی آبروئی برای او قائل نیستند برخلاف جنس مخالفش برای او حسابی باز نمی کنند. او ناگزیر به خیالبافی کشانده می شود تا آرامشی بیابد.
تــــرس شدید:
ترس های شدید آدمی را به چاره جوئی می کشانند و خیالبافی می تواند از این بابت هم برای کودک نوجیه داشته باشد. همچنین ترس از تنبیه پدر یا معلم در صورتی که تصور آن برای کودک غیر قابل توجیه باشد او را به خیالبافی می کشاند.
احســــاس گنــــاه:
کودکانی که گناهی را مرتکب شده و از بیان و آشکار شدن آن وحشت دارند و نفس گناه برایشان عقده ای ساخته است ممکن است از خیالبافی سر در آورند. احساس تقصیر گاهی ممکن است ناشی از یک تخلف باشد و خیالبافی نشانه ای برای نشان دادن میل به برگشت از وضع موجود است و پاک کردن خود از گناه.