خلیج فارس را بهتر بشناسیم :خلیج فارس در کتب تاریخی و جغرافیایی از آغاز تا کنون
خلیج فارس در اینجا قصد داریم در مورد خلیج فارس در کتب تاریخی و جغرافیایی از آغاز تا کنون توضیحاتی مستند ارائه دهیم. نام خلیج فارس ریشه در تاریخ دور و دراز کشور ما دارد و در اسناد تاریخی و بینالمللی نیز ثبت شده است. در متن تمام قراردادهاى تاریخى میان ایران و کشورهاى خارجى یا میان اعراب و دولتهای خارجى، از ابتداى تاریخ مکتوب و به ویژه در چند قرن گذشته، هر جا نامى از پهنه آبى جنوب ایران آمده، در زبان فارسى و عربى با نامهای خلیج فارس، بحر فارس، بحر عجم و خلیج ایران و در سایر زبانهای دنیا نیز معادل آنها به کار رفته است.
بیشتر از ۲۴۰۰ سال به طور مستمر در ادبیات مکتوب، نه تنها از سوى اعراب، ترکها و ایرانىها، بلکه در ادبیات جهان بر پهنه آبى جنوب ایران خلیج فارس و معادلهای آن اطلاق میشده است و وجود این نام در کتابهای تاریخى و جغرافیایى (۳۰۰ مورد) و نقشههای تاریخى (۲۰۰۰ مورد) و مجموعه اسناد و قراردادها میان ایران، اعراب و سایر کشورها (۳۰مورد مطالعه شده) دلیل بارز آن است.
نامهای بر سنگ نوشته که ثبت دفتر تاریخ است، سند مالکیت ملت ایران است بر گوشهگوشهی سرزمینمان که نام تمام قبایل ایرانی از ارانی، آذری، کرد، فارس، پشتون، تاجیک، کوچ، بلوچ، … را بر خود دارد.
نقشه اروپایی خلیج فارس ۱۹۱۷میلادی
از جملهی نامهای گرانقدری که بر سنگ نوشتهها جاودان شده تا هر زمان سند زندهی تاریخ بر حقانیت حضور تاریخی و حاکمیت ملی ایرانیان باشد، نام پرشکوهی «دریای پارس» و «خلیج فارس» است.
داریوش بزرگ، شاهنشاه هخامنشی، پس از کندن آبراههای (ترعه) که دریای سرخ را از طریق رود نیل به دریای مدیترانه متصل میساخت، در سنگ نوشتهای که به فرمان او در کنار این آبراه نصب شد، در بند سوم این سنگنوشته، از دریای پارس اینگونه یاد میکند:
داریوش شاه میگوید؛ من پارسی هستم، از پارس، مصر را گرفتم. فرمان کندن این ترعه را دادم، از رودخانهای به نام نیل که در مصر جاری است تا دریایی که از پارس میآید (درایه: تیه: هچا: پارسا: آییتی). پس این ترعه کنده شد. چنان که فرمان دادم و کشتیها از مصر، از وسط این ترعه به سوی پارس روانه شدند، چنان که میل من بود.
به جز شاهنشاه هخامنشی، تمام مورخان، جغرافیدانان و نقشهنگاران باستان، از یونانی و رومی (انیرانی)، هنگام نام بردن از دریای جنوبی ایران، آن را با نام دریای پارس یاد کردهاند.
نام خلیج فارس در کتب تاریخی و جغرافیایی از آغاز تا کنون
در سنگ نبشتهی داریوش بزرگ، به نام «دریایی که از پارس آید» ثبت شده است.
در سطر دهم این کتیبه با عبارت «ابی دریه تیه هچاپارسا اَئیتی» به صراحت به نام دریای پارس اشاره کرده و هیچ شکی وجود ندارد، آبهایی که اکنون خلیج فارس نام دارد آن زمان دریای پارس قلمداد میشدند.
خلیج فارس یا همان دریایی که به دستور داریوش دریای پارس نامش نهاده بودند، نامی است به جای مانده از کهنترین منابع؛ منابعی که از سدههای قبل از میلاد سر بر آورده و با پارس، نام سرزمین ملت ایران عجین شده است. اکنون این کتیبه در مصر موجود است .
فلادویوس آریانوس، مورخ یونانی در کتاب «آناباسیس»، این دریا را به نام «پرسیکون کاایتاس» نوشته است.
استرابون جغرافیدان یونانی نیز نام «پرسیکون کاایتاس» را برای این دریا به کار برده است. استرابن، جغرافیدان قرن اول میلادی است که به کرات در کتاب خود از خلیج فارس نام برده است. او محل سکونت اعراب را بین دریای سرخ و خلیج فارس عنوان میکند. ساسانیان آن را دریای پارس مینامیدهاند. ابوعلی احمد بنرسته، صاحب کتاب «الاعلاق النفسیه»، آن را خلیج فارس مینامد.
جغرافیدانی به نام «سهراب»، مؤلف کتاب «عجائب الاقالیم السبعه الی نهایه العماره»، آن را دریای فارس مینامد.این نویسندهی ناشناخته کتابی تألیف کرده است به زبان عربی در مورد جغرافیای تاریخی شهرها. زمان تألیف اثر وی بر مبنای شواهد و مطالب آن بین ۲۸۹- ۳۳۴ ق. تخمین زده شده که پیش از تصرف بغداد به دست آل بویه است؛ ولی گروهی دیگر نگارش آن را حدود ۳۳۳- ۳۳۴ ق و پس از تسخیر بغداد به دست آل بویه نوشتهاند؛ اما اکثر محققان تاریخ تألیف آن را پیش از تسخیر بغداد دانستهاند.
ابوالقاسم عبیداله بنعبدالله بناحمد خرداد به خراسانی نیز در کتاب «عجائب الهندوالبره و البحره و الجزائر» آن را دریای پارس نامیده است.
ابواسحق ابراهیم بنمحمد الفارسی الاصظحری از آن به نام دریای فارس یاد کرده است.
ابوالحسن علی بن الحسین بن علی مسعودی در دو کتاب خود به نامهای «مروج الذهب و معادن الجوهر» و «التنیه الاشراف»، آن را دریای پارس خوانده است. طاهربن المطهر المقدسی در کتاب «البدأ و التاریخ»، آن را «خلیج فارس» نامیده است. ابوریحان بیرونی در دو کتاب «التفهیم لاوائل صناعه التنجم» و «قانون مسعودی»، نام این خلیج را دریای پارس و خلیج فارس آورده است.
ابوالقاسم محمد بن حوقل در کنارب «صوره الارض» آن را بحر فارس نامیده است.
در کتاب «حدود العالم من المشرق الالمفرب» که به سال ۳۷۲ تألیف شده نام خلیج فارس به صورت خلیج پارس ضبط شده و بحر احمر یا دریای قلزم را خلیج عربی ثبت کرده است.
شمس الدین ابوعبدالله محمد بن احمد بن ابوبکر شامی مقدسی، معروف به بشاری، در سال ۳۸۰-۳۳۶ قمری زیسته در کتاب «احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم»، آن را بحر فارس خوانده است. این کتاب جغرافیای عربی بسیار مشهور در اواخر قرن چهارم هجری (دهم میلادی) در سال ۳۷۵ هجری تألیف شده است.
در کتاب جهان نامه تألیف محمد بن نجیب بکران، بحر پارس آمده است.
بزرگ ابن شهریار رامهرمزی، دریانورد ایرانی سدهی چهارم خورشیدی، در کتاب خود «عجائب الهند» نیز این دریا را خلیج فارس نامیده است.
ابن بلخی در کتاب خود به نام «فارسنامه»، این دریا را خلیج فارس نامیده است.
در دایره المعارف بستانی نیز خلیج فارس به همین نام ذکر شده و همچنین «قاندیک یسوئی» در کتاب خود «المرأع الوضیته فی الکره الارضیه» و اسماعیل علی مصری هم در کتاب معروف خود «النخبه الازهریه فی الکره الارضیه»، نام خلیج فارس را بر این دریا اطلاق کردهاند.
جرجی زیدان لبنانی در تألیف معروف خود «التمدن الاسلامی» که با مقدمه و تحقیق و تحشیه دکتر حسین مونس، استاد تاریخ دانشگاه قاهره، تجدید چاپ شده است و همچنین محمد فرید وجدی در دایرهالمعارف اسلامی قرن بیستم، خلیج فارس یاد کردهاند و نام خلیج فارس در کتاب «الدلیل العراقی» که سالنامهی رسمی سال ۱۹۳۶ دولت عراق بوده به کرات به چشم میخورد.
امین الریحانی در کتاب «الملوک العرب» و شیخ حافظ وهبه در کتاب «جزیره العرب»، خلیج فارس را به نام اصلی و معروف خود الخلیج الفارسی یاد کردهاند.
طه الهاشمی، رییس ستاد ارتش سابق عراق، در کتاب خود «جغرافی العراق»، خلیج فارس را به نام اصلی آن «الخلیج الفارسی» قید کرده است.
لسترنج، خاور شناس بزرگ، در کتاب قطوری که به وسیلهی دو نفر از نویسندگان عراق، بشیر فرنسیس و گورگیس عواد، تحت عنوان «بلدان الخلافه الشرقیه» که از انگلیسی به عربی ترجمه کردهاند و به هزینه «المجمع العلم العراقی» چاپ و انتشار یافته است، در سرتاسر کتاب به نام حقیقی «الخلیج الفارسی» یاد شده است.
نقشه فرانسوی امپراطوری پارس و خلیج فارس در سال۱۷۸۷