آنچه در این مقاله از مجله خبری نیوست می خوانید
استدلال افرادی که از زندگی همراه با خلاقیت، پویایی و سرزندگی می گریزند.
خلاقیت می تواند لحظات دشوار و ناخواسته را برای ما جذاب تر کرده و بر اعتماد به نفس ما بیفزاید.
عبارتهای زیر معرف دیدگاه هایی است که بچنانچه برذهن حاکم شود خلاقیت، پویایی و سرزندگی را از بیخ و بن بر می کند. افرادی که دچار این بهانه های غیرمنطقی می شوند، متاثر از این القائات نادرست، در دام سستی و کاهلی از حرکت باز می مانند و باانبانی از فغان و شکایت، تسلیم شدن در برابر مسائل را توجیه می کنند. حال آن که می توان با توسل به هوش و استعداد، امکان استفاده از فرصت های مناسب را جستجو کرد و دست به عمل زد.
۱- واقعاً کاری از دست من ساخته نیست. (نیاز به خلاقیت)
اظهار عبارت فوق ر ا می توان به نوعی ترمز در رفتار و اندیشه تعبیر کرد. نحوه ی مقابله بامسائل و مشکلات زندگی بستگی به اعتقادات و چگونگی باورهای شما دارد. اگر بکوشید این احساس را در خود ایجاد کنید که خواسته شما امکان پذیر است و به گونه ای تصرش کنید که گویی پیشاپیش رخ داده است، و راه های مختلف را آزمایش کنید، خواسته شما نمی تواند از تحقق باز ایستد. بنابراین به جای بیان عبارت بالا با خود بگویید: “من اقتدار جهان خویشم، گرچه نمی دانم از کجا آغاز کنم اما یقین دارم که با جدو جهد و آزمایش شیوه های مختلف به نتیجه خواهم رسید.” به این ترتیب این طرز تفکر مایه و محرک اصلی مغزتان شده و شما را به سوی شرایط گوناگون و قوای مختلف رانده و به آمالتان جامه ی عمل خواهد پوشاند. در حالی که اگر بگویید: “کاری از دستم ساخته نیست.” در رکود و رخوت باقی مانده و راه به جایی نخواهید برد.
۲- این وضع هیچ وقت درست نمی شود.
کمی خلاقیت به خرج دهید!
این عبارت که سرشار از یأس و ناامیدی است چون پرده ای سیاه جلوی دیدگان شمارا گرفته و اجازه نمی دهد که فرصت ها را مشاهده کنید. این برخورد عجولانه ناشی از این تصور است که کوچکترین تغییر در اوضاغ و شرایط کنونی ممکن و میسر نیست. غافل از این که غلب موقعیت های قربانی کننده ناشی از عملکرد انسان هاست و طبعاً راهی را برای تغییر آن می توان جست و جو کرد. حال آنکه عبارت: “هیچ وقت این وضعیت درست نمی شود.” به هر گونه امکان تغییر و رفع موانع، خط بطلان می کشد. برای مثال اگر در صف سوپرمارکتی به مدت یک ساعت بایستید و با خود بگویید: “همیشه همین طور بوده و برا رفع آن هیچ کاری از ما ساخته نیست.” بدون تردید در مسیر این قضاوت ناصواب قربانی می شوید. اما اگر این فکر از ذهنتان بگذرد که: “من نباید برای پرداخت پول یک ساعت وقتم را تلف کنم. یقین دارم که می توانم در این زمینه تغییری به وجود آورم.” با این طرز فکر ذهن شما به انواع راه حل ها معطوف می شود. برای مثال می توانید نزد مدیر فروشگاه رفته و از او تقاضا کنید که خودش بدهی شما را حساب کند و یا به او پیشنهاد کنید که تعداد صندوق های دریافت پول را زیاد کند. اگر بازهم راه به جایی نبردید، می توانید به او هشدار دهید که ضمن رها کردن چرخ دستی حامل اجناس و صرف نظر از خرید نامه ای به مدیر مرکزی فروشگاه نوشته و موضوع را با او در میان خواهید گذاشت و سایر مشتریان را به انجام این کار ترغیب خواهید کرد. هم چنین می توانید به یاری صندوقدار شتافته و بادر پاکت گذاشتن اجناس در پیشروی صف تأثیر گذارید. اما چنانچه از ابتدا به خود بگویید که اوضاع همیشه این گونه بوده و هیچ گاه هم درست نمی شود، طبعاً از خطور هرگونه فکر مولد و سازنده به مغزتان جلوگیری کرده و نمی توانید در آن سطح بالایی که در توان شماست عمل کنید و از خویشتن بهره بگیرید.
پس با خلاقیت می توانید دست به خلق رویدادهایی نوین در زندگی زنید.
برگرفته از کتاب “سررشته زندگی خود را در دست گیرید.” از دکتر وین دایر